skip to main
|
skip to sidebar
از سر ناچاری
۱۳۹۲ تیر ۲۱, جمعه
جشن فراموشی واژهها
واژهها آخرین یادبود روزهای رفته هستند
و تو آنسوی روزهای من
در جشن فراموشی واژهها
شعری را که اینک سرودم
سالها بعد خواهی خواند.
۱۳۹۱ فروردین ۱۷, پنجشنبه
مهم نیست
مهم نیست
این روزها شبیه چوب خشک شده ای
اما من، دل ِ من
گیر این چوب بی احساس است
۱۳۹۱ فروردین ۱۲, شنبه
جدایی از زمین
پرواز، شروع حسرت است
حسرت اینکه دیگر روی زمین بند نخواهی شد
۱۳۹۰ آذر ۲۷, یکشنبه
نامهی بی جواب
تکرار هر
نامهی
بی جواب
تنهایی کش دار یک عاشق است
۱۳۹۰ آذر ۲۵, جمعه
هر ابری هر اشکی
برف،
داستان ابریست
که اشک هایش
یخ زده است
۱۳۹۰ مهر ۵, سهشنبه
تو و شعر و پاییز
شعر؛ جای خالی تو
پاییز؛ دلتنگی واژه های من
تو؛ شعرهای پاییزی من
۱۳۹۰ شهریور ۳۰, چهارشنبه
به چه می مانم (2)
به برگی فرو افتاده می مانم
که عابری تنها
صدای سوتش را
با پایی که روی من می گذارد
غمبار می کند
پستهای قدیمیتر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
پستها (Atom)
مشترک شوید
موضوعات
شاعرانه ها
(42)
کوتاه کوتاه
(16)
از دیگران
(8)
هایکو
(8)
شعرهای بلند
(2)
طنازی ها
(1)
بايگانی وبلاگ
ژوئیهٔ
(1)
آوریل
(1)
مارس
(1)
دسامبر
(2)
سپتامبر
(4)
اوت
(1)
ژوئن
(1)
مهٔ
(1)
نوامبر
(1)
اکتبر
(10)
سپتامبر
(8)
اوت
(4)
ژوئیهٔ
(3)
مهٔ
(2)
آوریل
(11)
مارس
(5)
فوریهٔ
(21)
دوستان
من و سایه ام
به همین سادگی