skip to main
|
skip to sidebar
از سر ناچاری
۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۶, یکشنبه
وقتی رفت
می روی و نمی دانی پا روی چه می گذاری
هستم و می دانم چه بلایی سرم می آوری
۱۳۸۹ اردیبهشت ۱۳, دوشنبه
عطر باغچه
عطر قرمه سبزی ات مادر
خواب مرا آشفته کرد
و تربچه هایی که شستی
مرا به مهمانی باغچه دعوت کرد
پستهای جدیدتر
پستهای قدیمیتر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
پستها (Atom)
مشترک شوید
موضوعات
شاعرانه ها
(42)
کوتاه کوتاه
(16)
از دیگران
(8)
هایکو
(8)
شعرهای بلند
(2)
طنازی ها
(1)
بايگانی وبلاگ
ژوئیهٔ
(1)
آوریل
(1)
مارس
(1)
دسامبر
(2)
سپتامبر
(4)
اوت
(1)
ژوئن
(1)
مهٔ
(1)
نوامبر
(1)
اکتبر
(10)
سپتامبر
(8)
اوت
(4)
ژوئیهٔ
(3)
مهٔ
(2)
آوریل
(11)
مارس
(5)
فوریهٔ
(21)
دوستان
من و سایه ام
به همین سادگی