۱۳۸۸ اسفند ۹, یکشنبه

دل بستن

از هیچ چیز نترسیدم مگر دل بستن...

۱۳۸۸ اسفند ۸, شنبه

فصل عشق


فصل جفت گیری نیست
اما عاشق شده
گربه ی ملوس

۱۳۸۸ اسفند ۷, جمعه

ستاره های بد

شب،ساکت و آرام آخرین بوسه را می دهد
اما نمی داند دل من پی ماهتاب است نه ستاره های هرزه

تابستان

عاشق خواهم شد
کنار گیلاس لبانت
تابستان امسال

۱۳۸۸ اسفند ۵, چهارشنبه

تمشک ها

تمشک ها را بچین
سرخی لبت
از آن من

تمشک وحشی

خونی می کند
لبانم را
تمشک وحشی

۱۳۸۸ بهمن ۲۵, یکشنبه

آغوش تو

آغوش جاییست که هیچ چیز در آن به انتها نمی رسد الا فراق

۱۳۸۸ بهمن ۲۳, جمعه

آیه ها (2)

از سینه برون می کند
هزار آیه را
چشمان سر بزیرت...

آیه ها (1)

آیه ای از نگاهت
کتابی می شود
که کهنترین پیمبر
تفسیرش را خواهد سرود

۱۳۸۸ بهمن ۲۱, چهارشنبه

بیست و دو بهمن (3)

بیست و دو بهمن
چه خبری خواهد داد؟
کلاغ شوم

بیست و دو بهمن (2)

کابوس می بینم
در خواب تلخ
 بیست و دو بهمن

بیست و دو بهمن (1)

خیابان های تهران
رفت و دیگر نیامد
بیست و دو بهمن

۱۳۸۸ بهمن ۲۰, سه‌شنبه

داستان تاریخ

تاریخ، داستان تولد و مرگ است
مرگش برای من
میلادش از آن تو

۱۳۸۸ بهمن ۱۹, دوشنبه

مرد و ماهتاب

شب
داستان مردیست
 که ماهتابش بیدار است

روز تو

 آنسوی روزها ایستاده ام
تا بدانی
هر روز، روز توست

۱۳۸۸ بهمن ۱۸, یکشنبه

دل ابری

وقتی قرار است باران ببارد
هیچ کاری نمی شود کرد
مثل وقتی
دل ابریست

۱۳۸۸ بهمن ۱۷, شنبه

دل بارانی

چتر را ببند
دل بارانی را
چه به این حرفها

۱۳۸۸ بهمن ۱۶, جمعه

بهانه

نبودنت را به پای فاصله ها می گذارم تا برای پرواز
بهانه ای داشته باشم .....

۱۳۸۸ بهمن ۱۵, پنجشنبه

قامت تو

شکوه قامت تو از چشمان من بود . . .

سرزمین دل

قاصدک های دروغگو
آزار می دهند
سرزمین دل را

مادرم

چرخ خیاطی
گوشه خانه
مادرم زنده است